زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها در وداع با سیدالشهدا علیه السلام
حالا كه غیر از چشم های تر نداری تنهای تـنـهـا مانـدی و یـاور نداری بـگـذار تا زیـنـب لبـاس رزم پـوشد تا كه نگوید دشمنـت لـشگـر نداری من آب مـی آرم بـرای اهـل خـیـمـه دیگـر نـگـو آقـا كه آب آور نـداری بگذار لخته خون ز لب هایت بگیرم آخر مگر ای نازنین خواهر نداری تعبیر كن خواب مرا ای یوسف من حالا كه غیر از چشم های تر نداری می آیم امشب بهر دیدارت به گودال هر چند دیر است و دیگر سر نداری |